خوش آن زمان که برآید به یک کرشمه دو کار
یکی ظهور امام و یکی شروع بهار
سال 1393 که از سوی مقام معظم رهبری با نام سال حماسه اقتصادی و فرهنگی با عزم ملی و مدیریت جهادی jتعیین گردید را به شما دوستان عزیزم و تمامی مسلمانان ایران و جهان تبریک عرض می نمایم.
3 ـ شهامت و شجاعت
اعتقاد و باور به معاد چنان تحوّل عظیمى در روح و اندیشه انسان ایجاد مى کند که نه تنها از فشارهایى که در طریق انجام مسئولیتها بر او وارد مى آید رنجى نمى برد، بلکه از آن استقبال مى کند و همچون کوه در برابر حوادث مى ایستد و در برابر بى عدالتیها تسلیم نمى شود و مطمئن است کوچک ترین عمل نیک و بد، پاداش و کیفر دارد و بعد از مرگ به جهانى وسیع تر که خالى از هر گونه ظلم و ستم است انتقال مى یابد و از رحمت و الطاف پروردگار بهره مند مى شود.
به حلاوت بخورم زهر که شاهد ساقى است به ارادت بکشم درد که درمان هم از اوست به گفته ویلیام جیمز:«آدمى به این اعتقاد نیاز دارد که در وراى این عالم محسوس، عالم دیگرى وجود دارد که غرق در معنویت است و همین اعتقاد است که سبب مى گردد تا به افرادى که بدان پایبند هستند در برابر حوادث نیرو و قدرتى عظیم ارزانى دارد»(14).
و به راستى چه اعتقادى مانند این خواهد توانست تا در یورش سختیها و دگرگونیهاى روزگار به انسان ثبات قدم بخشد و همچون لنگرى مطمئن کشتى طوفان زده روح انسان را در حوادث و بلایا از تلاطم باز دارد(15).
داستانهاى قرآن نیز حکایتگر خوبى از شهامتها و شجاعتهاى مردان خدا در پرتو اعتقاد به معاد هستند؛ از جمله:1ـ قرآن داستان گروهى از بنى اسرائیل را حکایت مى کند که همراه «طالوت» (فرمانده الهى لشکرشان) براى مبارزه با «جالوت» که پادشاهى ستمگر بود، روانه میدان جنگ شده بودند. امّا پس از یک امتحان سخت گروهى باز ماندند و تنها اقلیتى پا به میدان جهاد گذاشتند. این اقلیت نیز به دو دسته تقسیم شدند؛ بعضى گرفتار وحشت و ترس گشتند و گفتند: «ما امروز قدرتى براى مبارزه با جالوت و لشکریانش نداریم».امّا در مقابل این گروه، کسانى که ایمانى راسخ به روز رستاخیز داشتند، به بقیه هشدار دادند که نباید به «کمیّت» جمعیت نگاه کرد، بلکه باید «کیفیّت» را در نظر گرفت؛ زیرا بسیار شده که یک جمعیّت کم امّا با ایمان و مصمّم به فرمان خدا بر انبوه جمعیّت دشمن پیروز شده اند:
«قَالَ الَّذینَ یَظُنُّونَ اَنَّهُمْ مُلاَقُوا اللّه ِ کَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثیرَةً بِاِذْنِ اللّه ِ»(16)آرى کسى که مرگ را دریچه اى مى داند به جهان ابدى، و مى داند با مرگ، پرنده روحش از قفس تن آزاد شده و در آسمان بیکران پر مى گشاید، نه تنها از مرگ و شهادت در راه هدف ترس و وحشتى به خود راه نمى دهد، بلکه به استقبال آن رفته، آن را عاشقانه در آغوش مى کشد:
- مرگ اگر مرد است گو نزد من آى من از او عمرى ستانم جاودان
- تا در آغوشش بگیرم تنگ تنگ او ز من دلقى ستاند رنگ رنگ
2ـ ساحران فرعون نیز به تهدیدهاى شدید فرعون به خاطر اظهار ایمانشان به خداى یگانه، وقعى نمى نهند و با صراحت به وى مى گویند:
«هر حکمى مى خواهى بکن، تو تنها در این زندگى دنیا مى توانى فرمان دهى، ولى ما به پروردگارمان ایمان آورده ایم تا گناهان ما و آنچه را از سحر بر ما تحمیل کردى ببخشاید و خدا بهتر و باقى تر است».«فَاقْضِ مَآ اَنْتَ قَاضٍ اِنَّمَا تَقْضى هذِهِ الْحَیوةَ الدُّنْیَآ * اِنَّـآ امَنَّا بِرَبِّنَا لِیَغْفِرَ لَنَا خَطَایَانَا وَ مَآ اَکْرَهْتَنَا عَلَیْهِ مِنَ السِّحْرِ وَ اللّه ُ خَیْرٌ وَاَبْقىآ»(17)
آرى، هنگامى که جرقه هاى ایمان به معاد به اعماق جان مى رسد، آن را چنان شعله ور مى سازد که دیگر هیچ تهدیدى در برابر آن کارگر نیست و هر چیز جز خدا و لقاى آخرت و نعیم جاودانش در نظر انسان بى ارزش و ناچیز است.
همین ایمان نیرومند و شعله ور سبب شد که ساحران مادى زبون و چاپلوس دیروز، به انسانهاى قوى و شجاع و پر استقامت امروز مبدّل شوند(18).
3 ـ یاد قیامت سبب مى گردد تا نوح علیه السلام تسلیم خواسته هاى اشراف و بهانه جویانى که خواهان طرد فقرا از اطراف وى بودند، نشود و با قاطعیت در برابر آنها ایستاده بگوید:
«من هرگز کسانى را که ایمان آورده اند طرد نمى کنم؛ چرا که آنها با پروردگار خویش ملاقات خواهند کرد».«وَ مَآ اَنَا بِطَارِدِ الَّذینَ امَنُوآ اِنَّهُمْ مُلاَقُوا رَبِّهِمْ»(19)
4 ـ دلگرمى و آرامش
انسان فطرتا جویاى سعادت خویش است، از تصوّر وصول به سعادت غرق در مسرّت مى گردد، و از فکر یک آینده شوم و مقرون به محرومیت لرزه بر اندامش مى افتد و سخت دچار دلهره و اضطراب مى گردد. آنچه مایه سعادت انسان مى گردد دو چیز است: یکى تلاش و دیگرى اطمینان به شرایط محیط.
موفقیت یک دانش آموز معلول دو چیز است: سعى و تلاش خودش، دیگرى مساعدت و آمادگى محیط مدرسه و تشویق و ترغیب اولیاى مدرسه. یک دانش آموز ساعى و کوشا، اگر به محیطى که در آنجا درس مى خواند و معلمى که آخر سال نمره مى دهد اعتماد نداشته باشد و نگران یک رفتار غیر عادلانه باشد، در تمام ایام سال دلهره و اضطراب سراپاى وجودش را مى گیرد.
تکلیف انسان با خودش روشن است. از این ناحیه اضطرابى دست نمى دهد؛ زیرا اضطراب از شک و تردید پدید مى آید. انسان درباره آنچه مربوط به تلاش خودش است شک و تردید ندارد. آنچه که انسان را به اضطراب و نگرانى مى کشاند و آدمى تکلیف خویش را درباره او روشن نمى بیند، جهان است.
آیا کار خوب فایده دارد؟ آیا صداقت و امانت بیهوده است؟ آیا همه تلاشها و انجام وظیفه ها پایان کار محرومیت است؟ اینجاست که دلهره و اضطراب در مهیب ترین شکلها رخ مى نماید(20).ایمان به معاد، ریشه یأسها و نومیدیها را که آفت جان انسانهاست مى سوزاند و انسان را امیدوار مى سازد که هیچ یک از اعمال نیک او از صفحه هستى پاک نمى شود و مصائب و ناکامیهایش در این دنیا هیچ کدام بى پاسخ نخواهد ماند.از سوى دیگر یادآورى آن دادگاهى که عدالت محض بر آن حکمفرماست و صالح و طالح و ابرار و اشرار در آن به یک چشم نگریسته نمى شوند، و هر کس را به مقتضاى اعمالش ثواب یا عقاب مى کنند، براى مؤمنان، آرامش خاطر و بهجتى وصف ناشدنى به ارمغان مى آورد و آینده روشنى را به آنها نوید مى دهد.
در لابلاى داستانهاى قرآن نیز از این اثر تربیتى ایمان به معاد مى توان نمونه هایى را سراغ گرفت؛ از جمله:1ـ لقمان حکیم، در اندرزهاى حکمت آموز خود به فرزندش، انگشت بر همین موضوع مى گذارد و به وى چنین توصیه مى کند:«پسرم! اگر (اعمال نیک و بد) به اندازه سنگینى دانه خردلى باشد و در دل صخره اى یا در گوشه اى از آسمان یا درون زمین جاى گیرد، خداوند آن را در دادگاه قیامت حاضر مى کند و حساب آن را مى رسد، چرا که خداوند دقیق و آگاه است».«یَابُنَىَّ اِنَّهَآ اِنْ تَکُ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ فَتَکُنْ فى صَخْرَةٍ اَوْ فِى السَّمـوَاتِ اَوْ فِى الاَْرْضِ یَاْتِ بِهَا اللّه ُ اِنَّ اللّه َ لَطیفٌ خَبیرٌ»(21)اشاره به اینکه اعمال نیک و بد هر قدر کوچک و کم ارزش، و هر قدر مخفى و پنهان باشد همانند خردلى که در درون سنگى در اعماق زمین یا در گوشه اى از آسمانها مخفى باشد، خداوند لطیف و خبیر که از تمام موجودات کوچک و بزرگ و صغیر و کبیر در سراسر عالم هستى آگاه است، آن را براى حساب و پاداش و کیفر حاضر مى کند و چیزى در این دستگاه گم نمى شود(22).قرآن کریم در قالب این تصویر بدیع و زیبا، علم و آگاهى الهى و حساب و کتاب دقیق قیامت را چنان روشن ترسیم نموده است که چشم انداز آن روح انسان را متأثّر مى سازد و درک حقیقت آن هر وجدان بیدارى را تحت تأثیر قرار مى دهد و او را به مراقبت نسبت به تک تک اعمالش فرا مى خواند(23).
2 ـ در صحنه اى دیگر «مؤمن آل فرعون» را مى بینیم که قوم خود را مخاطب قرار داده، مى گوید:«اى قوم من! ... هر کس عمل بدى انجام دهد فقط به اندازه آن به او کیفر داده مى شود، امّا کسى که عمل صالحى انجام دهد خواه مرد باشد یا زن در حالى که مؤمن باشد، وارد بهشت مى شود و روزى بى حسابى به او داده خواهد شد».«مَنْ عَمِلَ سَیِّئَةً فَلاَ یُجْزَىآ اِلاَّ مِثْلَهَا وَ مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَکَرٍ اَوْ اُنْثَى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَاُولـئِـکَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ یُرْزَقُونَ فیهَا بِغَیْرِ حِسَابٍ»(24)
او در این سخن حسابشده اش از یک سو به عدالت خداوند در مورد مجرمان اشاره مى کند که تنها به مقدار جرمشان جریمه مى شوند، و از سوى دیگر اشاره به فضل بى انتهاى او که در مقابل یک عمل صالح پاداش بى حساب به مؤمنان داده مى شود و هیچ گونه موازنه اى در آن رعایت نخواهد شد؛ پاداشى که هیچ چشمى ندیده و هیچ گوشى نشنیده و حتى به فکر انسان خطور نکرده است.به هر حال او با این سخن کوتاه خود این واقعیت را بیان مى کند که متاع این جهان گر چه ناچیز است و ناپایدار، ولى مى تواند وسیله رسیدن به پاداش بى حساب گردد و چه معامله اى از این پرسودتر(25).
5 ـ احساس مسئولیت و حالت آماده باش دائمى
یکى از آثار پر برکت اعتقاد به معاد، بیدار شدن احساس مسئولیت و وظیفه شناسى در عمق وجود انسانهاست، به گونه اى که تمام افکار و کردار آدمى را تحت شعاع قرار مى دهد و او در مقابل هر کارى خود را موظف به پاسخگویى مى داند.
از این رو کوتاه ترین لحظات عمر نیز ارزشى فوق العاده مى یابد و انسان خود را همچون مسافرى خواهد دانست که باید از فرصتها بیشترین بهره را ببرد و رهتوشه آخرت را هر چه بیشتر و بهتر برگیرد.
«انسان مؤمن به حیات جاویدان، همواره کمال دقت را در اندیشه ها و خُلق و خویها و اعمال و رفتار خویش به کار مى برد؛ زیرا مى داند که به اینها به چشم یک سلسله امور زودگذر نباید نگاه کرد، اینها همه پیش فرستاده هاى انسان به سراى دیگر است و در سراى دیگر با این سرمایه ها باید زندگى کند»(26).
بدین سان مى توان دریافت که این اعتقاد ماتریالیست ها و هواداران آنها که مى پندارند اعتقاد به حیات بازپسین سبب مى شود تا قدرت تحرک و نشاط را از آدمى سلب نموده، او را به انزواطلبى بکشاند، تا چه حد خام و پوچ است؛ زیرا همان گونه که گفتیم، ایمان به وجود دادگاهى که تمام اعمال انسان بى کم و کاست در آن مورد بررسى قرار مى گیرد و هیچ راهى براى فرار از چنگال مجازات آن نیست، انسان را سخت تکان مى دهد و روح خفته او را بیدار مى کند و او را به وظیفه شناسى فرا مى خواند و نه تنها او را به رخوت و سستى دعوت نمى کند، بلکه بر عکس روح تقوا و تعهد و احساس مسئولیت را در وى زنده مى کند. جلوه هایى از این تأثیر شگرف اعتقاد به معاد را مى توان در میان داستانهاى قرآن سراغ گرفت؛ از جمله:
1 ـ خداوند متعال پس از آنکه موسى علیه السلام را از وراى شجره طور (طُوى) با نداى روح پرور خود مورد خطاب قرار داده، او را به مقام رسالت مفتخر نمود، پس از یاد کرد «توحید» به سراغ مسئله «معاد» رفته مى فرماید:«رستاخیز به طور قطع خواهد آمد، من مى خواهم آن را پنهان کنم تا هر کس در برابر سعى و کوشش خود جزا ببیند».«اِنَّ السَّـاعَةَ اتِیَةٌ اَکَادُ اُخْفِیهَا لِتُجْزى کُلُّ نَفْسٍ بِمَا تَسْعى»(27)
مخفى نگاه داشتن زمان قیامت نقش مؤثّرى در اصلاح و تربیت انسان ایفا مى کند و او را به تلاش و جدّیت وا مى دارد، چرا که اگر همه چیز براى انسان مکشوف بود زندگى انسانها را با خمودى مواجه مى ساخت و جلوى نشاط و تحرّک آنها را مى گرفت. آرى در پرتو این مجهول بودن است که بیم و امید و اشتیاق و انتظار و تلاش و کارزار، و به هر حال سایر ابعاد یک زندگى زنده و پویا، معنى و مفهوم مى یابد، و مخفى بودن زمان تحقّق آن روز عظیم است که انسان را در حالت آماده باش دائمى نگاه داشته و روح تقوا و پرهیز از معاصى را در نهاد وى زنده نگاه مى دارد(28).
2 ـ در صحنه اى دیگر مى بینیم خداوند بنى اسرائیل را مورد خطاب قرار مى دهد و مى فرماید:
«(حال که فرعونیان را غرق نمودیم، به دنبال این نجات بزرگ) در این سرزمین سکونت نمایید، امّا بدانید هنگامى که وعده آخرت فرا رسد همه شما را به پاى میزان حساب حاضر خواهیم کرد».
«وَ قُلْنَا مِنْ بَعْدِهِ لِبَنىآ اِسْرَآئیلَ اسْکُنُوا الاَْرْضَ فَاِذَا جَآءَ وَعْدُ الاْخِرَةِ جِئْنَا بِکُمْ لَفیفًا»(29)
یعنى حال که وارث سرزمین و اموال فرعونیان شده اید و خداوند شما را جایگزین آنها نمود باید بدانید مسئولیت خطیرى بر دوش شما گذارده شده که به ازاى آن در قیامت از شما سؤال خواهد شد؛ پس نیک بنگرید که چگونه وارثانى هستید و از خود نیز چه به ارث مى گذارید!
3 ـ «مؤمن آل یاسین» هم قوم خود را به مسئله معاد و بازگشت به سوى خدا و لزوم آمادگى براى آن روز فرا مى خواند و مى گوید:من چرا کسى را پرستش نکنم که مرا آفریده است؟ و همگى به سوى او بازگشت مى کنید».«وَ مَا لِىَ لاَآ اَعْبُدُ الَّذى فَطَرَنى وَ اِلَیْهِ تُرْجَعُونَ»(30)
در حقیقت این مرد الهى در کلام خود دو دلیل براى لزوم عبودیت پروردگار ذکر کرده: نخست اینکه او خالق ماست و تمام هستى ما و علم و دانش و قدرت ما همه از اوست و دیگر اینکه جهان دیگرى در پیش است که همه به آن مى پیوندند و به سوى خدا و دادگاه عدلش باز مى گردند(31). لذا ایمان به معاد مى تواند ضامن اجرایى خوبى براى عمل به تکالیف و احکام الهى باشد و روح تسلیم و عبودیت را بر وجود آدمى حاکم سازد.
حمید محمّد قاسمى
آثار تربیتى اعتقاد به معاد
همه عقاید دینى در رفتار انسان مؤثر است؛ هر چند تأثیر آنها یکسان نیست. از میان عقاید دینى، اعتقاد به رستاخیز و معاد یکى از نافذترین و مؤثرترین باورها در جهت دادن به رفتار آدمى و تربیت و اصلاح اوست. چنین عقیده اى نقش شایانى در پرورش روح انسان دارد و آثار تربیتى شگرفى در زندگى فردى و اجتماعى او به ارمغان مى آورد، که در اینجا به برخى از این آثار ـ و آن هم تنها از منظر داستانهاى قرآن ـ اشاره مى کنیم.
1 ـ اصلاح نگرش انسان به دنیا و بى اعتنایى به جلوه هاى فریبنده آن
اعتقاد به معاد، نگرش انسان را به دنیا تغییر داده، دنیا را براى انسان به عنوان ابزارى در جهت نیل به اهداف والاى انسانى و رسیدن به یک زندگى جاوید و همیشگى قرار مى دهد.
بر اساس جهان بینى توحیدى دنیا براى انسان آفریده شده و نه انسان براى دنیا، و شخصیت انسانى بسیار والاتر و گرانبهاتر از آن است که بخواهد خود را به متاع دنیا و جلوه هاى فریبنده آن بفروشد.
اعتقاد به معاد، بینش انسان را به عالم هستى وسعت مى بخشد و او را از تنگناى دنیا به فراخناى جهان باقى پیوند مى دهد، و همّت او را بلندمرتبه تر از آن مى گرداند که بخواهد به تعلّقات دنیوى و مادّى خشنود شود و بدان رضایت دهد.
آرى مؤمنان راستین، این حقیقت را به خوبى دریافته اند که کتاب زندگانى بشر سرفصلهاى بى شمارى دارد، که چند بخش از آن در حیات دنیا حاصل گردیده، امّا فصلهاى مهم و تماشایى آن پس از مرگ و ظهور قیامت آغاز مى شود.
ژان ژاک روسو در یکى از پندهاى حکیمانه خود به فرزندش امیل مى گوید:
«من که مى دانم فناپذیر هستم چرا در این جهان براى خود بستگیهایى ایجاد کنم؟ در این جهان که همه چیز تغییر مى کند، همه چیز مى گذرد و خود من هم به زودى نابود مى شوم، دلبستگى به چه دردم مى خورد؟... پس اگر مى خواهى خوشبخت و عاقل زندگى کنى قلب خود را فقط به زیباییهاى فناناپذیر وابسته نما، سعى کن خواسته هایت محدود و وظیفه ات مقدّم بر همه چیز باشد، فقط چیزهایى را طلب کن که با قانون اخلاق مغایر نباشد، به خودت عادت بده که همه چیز را بدون ناراحتى از دست بدهى و بدون اجازه وجدان هیچ چیز را قبول ننما، در این صورت حتما خوشبخت خواهى شد و به هیچ یک از چیزهاى زمینى دلبستگى شدید پیدا نخواهى کرد»(1).
قرآن کریم در قالب داستانهاى خود تابلوهایى زیبا ترسیم نموده که در آنها عظمت انسانهاى بلندهمّتى را به تصویر کشیده که هیچ گاه در برابر تمنیّات و تعلّقات دنیوى زانو نزدند، و فریفته جلوه هاى فریباى دنیا نشدند؛ از جمله:
1ـ ساحران فرعون، همانان که پاداشهاى مادى فرعون و سکنا گزیدن در جوار او تمام آمال و آرزوهاى آنان را تشکیل مى داد، به ناگاه ایمان به خدا چنان تحوّلى در روح و جان آنها ایجاد کرد که تمام دنیا و جلوه هاى زودگذر آن در پیش چشمشان خوار و خفیف به نظر مى رسید و از این رو در برابر تهدیدهاى فرعون به قتل، قاطعانه مى گویند:
«هیچ مانعى ندارد و هیچ گونه زیانى از این کار به ما نخواهد رسید، هر کار مى خواهى بکن، ما به سوى پروردگارمان باز مى گردیم».
«قَالُوا لاَ ضَیْرَ اِنَّـآ اِلى رَبِّنَا مُنْقَلِبُونَ»(2).
تو با این کار نه تنها چیزى از ما کم نمى کنى، بلکه ما را به لقاى معشوق حقیقى و معبود واقعى مى رسانى. آن روز این تهدیدها در ما اثر مى گذاشت که ما خویشتن را نمى شناختیم، با خداى خود آشنا نبودیم و راه حق را گم کرده و در بیابان زندگى سرگردان بودیم، امّا امروز گم شده خود را یافته ایم، هر کار مى توانى بکن!(3)
آرى، ایمان به خدا و اعتقاد به حیات جاودان و اندیشه رجوع به پیشگاه حق، آنان را چنان منقلب ساخته بود، که دیگر مرگ در نظر آنان فنا نبود، بلکه وسیله اى بود براى حضور یافتن نزد محبوب.
ایمان به معاد، چهره وحشت انگیز مرگ را که همیشه به صورت کابوسى بر افکار انسانها سنگینى داشته و آرامش را از آنها سلب کرده دگرگون مى سازد و آن را از مفهوم فنا و نیستى به دریچه اى به سوى جهان بقا تغییر مى دهد(4).
- گفت حمزه چون که من بودم جوان سوى مردن کس به رغبت کى رود لیک از نور محمّد من کنون آن که مردن پیش چشمش تَهلُکه ست و آن که مردن پیش او شد فتح باب
- مرگ مى دیدم وداع این جهان پیش اژدها برهنه کى شود نیستم این شهر فانى را زبون امر «لا تُلقوا» بگیرد او به دست «سارعوا» آید مر او را در خطاب(5)
2ـ همسر فرعون نیز با آنکه غرق در یک زندگى مرفّه و تجمّلاتى بود، امّا زرق و برق دستگاه فرعونى او را نفریفت و او که دلش به نور ایمان روشن بود، از تمام تعلّقات دنیوى دست شست و از تنگناى آن قصرها به فراخناى بهشت چشم گشود و چنین دعا کرد و گفت:
«پروردگار من، خانه اى برایم در جوار قربت در بهشت بنا کن و مرا از فرعون و کارهایش رهایى بخش».
«رَبِّ ابْنِ لى عِنْدَکَ بَیْتًا فِى الْجَنَّةِ وَ نَجِّنى مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ»(6).
آرى «همسر فرعون جوار رحمت پروردگارش را خواسته، خواسته است تا با خدا نزدیک باشد و این نزدیکى با خدا را بر نزدیکى با فرعون ترجیح داده، با اینکه نزدیکى به فرعون همه لذّات را در پى داشته، در دربار او آنچه را که دل آرزو مى کرده یافت مى شده و حتى آنچه که آرزوى یک انسان بدان نمى رسیده، در آنجا یافت مى شده، پس معلوم مى شود همسر فرعون چشم از تمامى لذّات زندگى دنیا دوخته بود، آن هم نه به خاطر اینکه دستش به آنها نمى رسیده، بلکه در عین اینکه همه لذّات برایش فراهم بوده، مع ذلک از آنها چشم پوشیده و به کراماتى که نزد خداست و به قرب خدا دل بسته بود و به غیب ایمان آورده و در برابر ایمان خود استقامت ورزیده تا از دنیا رفته است»(7).
2 ـ کنترل غرایز و شهوات
تا زمانى که انسان در این دنیا استقرار دارد دلش از تمنّا و خواهشها باز نمى ایستد، امّا وقتى در پرتو ایمان به غیب و اعتقاد به سراى باقى دریافت که فرصت دنیا بسیار محدود و بهره آن نیز بسى ناچیز است، و حتى در قلمرویى که به دست مى آید نمى توان آن را براى همیشه حفظ کرد و خوشیها و لذایذ واقعى نیز در همین ایام کوتاه خلاصه نمى شود، دیگر نه هر دم امواج خواسته هاى بى پایان بر دلش استیلا مى یابد که خود را به همه چیز وابسته کند و موجب انهدام خویشتن گردد و نه از اینکه بیش از حد از نعمتها و ثروتهاى دنیا برخوردار نشده، آزرده خاطر مى شود.
«در زندگى دنیا هم آرزوهاى بلند و هم یأسهاى عمیق در کمین انسان نشسته اند و هر دو کشنده اند و هر دو تهدیدکننده زندگى اند، و آنچه هر دو را در بند مى کند، یاد مرگ است. یاد مرگ هم بر «آمال» و هم بر «آلام» که هر دو بى حد جلوه مى کنند، حد مى زند و آنها را آن چنان که هستند کوچک نشان مى دهد و تاب و طاقت آدمى را افزایش مى دهد و او را بر ادامه زندگى قادر مى سازد»(8).
امیر مؤمنان على علیه السلام یاد مرگ را اصلاحگر انسان و تربیت کننده روح بشر مى خواند و مى فرماید:
«الا فاذکروا هادم اللَّذات و منغِّص الشهوات و قاطع الأُمنیّات عند المساوَرةِ لِلاْءَعمالِ القبیحة»(9).
به هنگام تصمیم بر کارهاى زشت، مرگ را که نابودکننده لذتها و مکدرکننده شهوت و قطع کننده آرزوهاست به یاد آورید.
داستانهاى قرآن نیز از این تأثیر نافذ و مؤثر ایمان به معاد حکایت دارند؛ از جمله:
1ـ مؤمن آل فرعون قوم خود را که سخت فریفته دنیا بودند و همین امر آنها را به انواع ستمها و بیدادگریها آلوده ساخته بود، نصیحت کرده آنها را به ناپایدارى زندگى دنیا و ابدى بودن سراى آخرت متوجّه مى سازد و مى گوید:
«اى قوم من! (به این دنیا دل نبندید که) این زندگى دنیا متاع زودگذرى است و آخرت سراى همیشگى و ابدى است».
«یَا قَوْمِ اِنَّمَا هذِهِ الْحَیوةُ الدُّنْیَا مَتَاعٌ وَ اِنَّ الاْخِرَةَ هِىَ دَارُ الْقَرَارِ»(10).
یعنى گیرم که با هزار مکر و فسون ما پیروز شویم و حقّ را پشت سر اندازیم، دست به انواع ظلم و ستم دراز کنیم، و دامان ما به خونهاى بى گناهان آغشته شود، مگر عمر ما در این جهان چه اندازه خواهد بود؟ این چند روز عمر به سرعت مى گذرد و چنگال مرگ گریبان همه را مى گیرد و از فراز قصرهاى باشکوه به زیر خاک مى کشاند. قرارگاه زندگى ما جاى دیگر است(11).
آرى، آنجا که آدمى مى بیند به نسیمى دفتر ایامش بر هم مى خورد و تمام اموالش در کمتر از ساعتى نابود مى شود و یا سیل، زلزله و صاعقه اى همه چیز را بر باد مى دهد و سلامتى او نیز با گلوگیر شدن یک جرعه آب چنان به خطر مى افتد که مرگ را با چشم خود مى بیند، چه جاى آن است که بخواهد به جلوه هاى فریباى دنیا و جاه و جلال آن مغرور شود، و سوار بر مرکب سرکش غرور صحنه اجتماع را جولانگاه خود قرار دهد.
2ـ قرآن کریم از گروهى افراد با ایمان یاد مى کند که در برابر انسانهاى فریفته ثروت و آنان که جاه و جلال و زرق و برق زندگى قارون چشمانشان را خیره کرده بود و آرزوى لحظه اى زندگى همچون وى را در دل مى پروراندند، مى گفتند:
«واى بر شما! چه مى گویید، ثواب و پاداش الهى براى کسانى که ایمان آورده اند و عمل صالح انجام مى دهند بهتر است».
«وَیْلَکُمْ ثَوَابُ اللّه ِ خَیْرٌ لِمَنْ امَنَ وَ عَمِلَ صَالِحا»(12)
آرى ایمان به معاد چنان افق فکرى آنها را وسعت بخشیده بود که به ثروت سرشار قارون و حشمت و جلال او به چشم تحقیر مى نگریستند و این جلوه هاى فریبنده و زودگذر را در برابر ثواب و پاداش الهى هیچ مى انگاشتند.
3ـ حضرت شعیب علیه السلام در برابر قوم خود که در سنگلاخ شرک و بت پرستى سرگردان بودند و نه تنها بت که درهم و دینار و مال و ثروت خویش را هم مى پرستیدند، و براى کسب و تجارت پر رونقشان به تقلّب و کم فروشى و خلافکاریهاى دیگرى آلوده شده بودند، یاد قیامت را به آنها گوشزد مى نماید و ایشان را از عذاب فراگیر الهى بیم مى دهد، تا شاید به خود آیند و از مفاسد اقتصادى خود دست شویند:
«وَ لاَ تَنْقُصُوا الْمِکْیَالَ وَ الْمیزَانَ اِنِّىآ اَریکُمْ بِخَیْرٍ وَ اِنِّىآ اَخَافُ عَلَیْکُمْ عَذَابَ یَوْمٍ مُّحیطٍ»(13)
«اى قوم من! ... پیمانه و وزن را کم نکنید (و دست به کم فروشى نزنید). من شما را در خیر و خوبى مى بینم و از عذاب روز فراگیر بر شما بیمناکم».19)
عنوان:
راه های جذب دانشجویان به نماز(قسمت سوم/ پایانی)
نویسنده(گان):
سید حسین حر،
13. دوست خوب
هر کدام از ما با مرور زندگی خود، متوجه می شویم که دوستانمان چه تاثیر شگرفی در اعمال و رفتار ما داشته اند؛ به همین دلیل آیات و روایات فراوانی در خصوص اهمیت دوست، و دوستان خوب از حضرات معصومین ـ علیهم السلام ـ به ما رسیده است. این عامل می تواند در جذب دانشجویان و جوانان به فریضه مقدس نماز مؤثر و مطلوب واقع شود؛ زیرا دوستان خوب و شایسته، پیوسته رفقای خود را به معروف که یکی از مهمترین آنها نماز است امر نموده و از منکرات بر حذر می دارند. نا گفته پیداست که دوستان خوب در نفوس یاران و رفقای خود، نفوذ و تاثیر کرده و آنها را نیز در زمره افراد صالح و شایسته قرار می دهند. با توجه به اهمیت دوست خوب و هدایت همنشینان و رفقا به نیکی ها و معروف ها به ذکر چند حدیث بسنده می نماییم.
امیرمؤمنان علی(ع) فرمود:"بهترین یاران کسی است که تو را، به راه خیر و نیکی راهنمایی کند."1 و نیز فرمود:" رفاقت با سعادتمندان موجب سعادت آدمی می شود."2 و امام صادق(ع) فرموده است:"همنشینی با دینداران موجب شرف دنیا و آخرت است."3 و از همه بالاتر این آیه قرآن است که از قول گمراهان این اعتراف را بیان می دارد که می گویند:"وای بر من! ای کاش فلان شخص را دوست خود نمی گرفتم، زیرا مرا از یاد خدا باز داشت."4
14.ارائه و ترسیم برکات نماز اول وقت برای دانشجویان
پیامبر عظیم الشان اسلام(ص) فرمود:"کسی که نمازهای پنجگانه را در موقع خود اقامه کند و رکوع و سجود نماز را کامل به جا آورد، خدای عزوجل پانزده خصلت به او عطا فرماید:
1.سه خصلت در دنیا
1.1- عمر او را زیاد می کند.
1.2- مال او را زیاد می کند.
1.3- اولاد صالح او را زیاد می کند.
2. سه خصلت در موقع مرگ
2.1- او را از ترس ایمن می دارد.
2.2- از هول مرگ ایمن دارد.
2.3- او را داخل بهشت گرداند.
3. سه خصلت در قبر
3.1- سؤال نکیر و منکر را بر او آسان کند.
3.2- قبر او را وسیع گرداند.
3.3- دری از درهای بهشت به روی او گشوده می شود.
4. سه خصلت در محشر
4.1- صورت او مثل ماه، نور می دهد.
4.2- نامه عملش را به دست راستش دهند.
4.3- حساب را بر او آسان می گرداند.
5) سه خصلت در موقع عبور از صراط
5.1- خداوند از او راضی می شود.
5.2- به او سلام می دهد.
5.3- نظر رحمت به او می فرماید."5
15. ارائه و ترسیم عقوبات ترک نماز و سبک شمردن آن
ترک نماز آن چنان ناپسند است که عواقب بسیار بد و تلخی به همراه دارد. از آن جمله در قرآن آمده است که:"بهشتیان از دوزخیان سؤال می کنند، چه چیز شما را به دوزخ وارد ساخت؟ می گویند: ما از نمازگزاران نبودیم."6 در جای دیگر، به نمازگزارانی که نسبت به نمازشان سهل انگاری و بی اعتنایی می کنند و برخی اوقات آن را به جای می آورند و برخی اوقات نمی خوانند، می فرماید:"پس وای بر نمازگزارانی که در نماز خود سهل انگاری می کنند."7 امام باقر(ع) روایت نموده که پیامبر خدا(ص) فرمود:"اگر مسلمان نماز واجب را به عمد رها کند یا آن را سبک شمارد و به جا نیاورد تفاوتی میان او و کافر نیست."8 همچنین امام صادق از پدرش و او از جابر روایت کرد که پیامبر خدا(ص) فرمود:"فاصله ای میان کفر و ایمان نباشد جز وارهاندن نماز."9 امام صادق(ع) در آستانه شهادت خویش، چشمانش را گشود و فرمود: "همه خویشان را گرد آورید"، آنگاه به آسمان نگریست و فرمود:"به راستی، شفاعت ما به آنکه نماز را سبک شمارد، نرسد."10 از نبی مکرم اسلام حضرت ختمی مرتبت(ص) نقل است که فرمود: "آن که نماز را سبک شمارد، خداوند برکت و بهره را از عمر و مال او برمی دارد، پاداش کارهای او از بین می رود؛ دعاهایش مستجاب نمی شود؛ هنگام مرگ با احساس گرسنگی و تشنگی و ذلت مخصوص از دنیا می رود؛ در برزخ، شکنجه، ظلمت و فشار می چشد و در قیامت حساب سختی از او کشیده می شود."11
با توجه به آنچه گفته شد شخصی از حضرت اباعبدالله(علیه السلام) سؤال کرد:"چرا به زناکار کافر نگفته اند، ولی تارک الصلاه را کافر خوانده اند؟ دلیل آن چیست؟ آن حضرت فرمود: زیرا زانی و امثال او به خاطر شهوتی که بر آنها غالب شده مبادرت به این معصیت می کنند ولی تارک نماز، آن را ترک نکرده مگر صرفاً به علت خوار شمردن این عبادت الهی!" توضیح آن که تمام کسانی که نماز را ترک می کنند، قصدشان فقط ترک و رها کردن آن است و هیچ قصد لذتی از این ترک ندارند و وقتی لذت منتفی شد قهراً قصدشان فقط خوار شمردن است و وقتی قصد خفیف نمودن نماز بود بدون شک، حالت کفر در آنها پیدا شده و کفرشان ثابت می گردد.12
علاوه بر آنچه درباره عقوبات تارک نماز و سبک شمردن این فریضه مقدس الهی گفته شد ترک نماز و بی توجهی به آن از یکسو باعث قطع ارتباط با آفریدگار هستی است که در نتیجه نور ایمان در قلب خاموش می گردد و از سوی دیگر، احساس یاس و نومیدی و پوچی و بیهودگی می نماید. از سویی به قدرت های پوچ و مادی و پوشالی که خود محتاجند تکیه می کند و از سویی چون زندگیش هدفمند نیست پس از مدتی نسبت به جذابیت های دنیوی نیز دلسرد شده و به صفای روح و آرامش، دست نمی یابد.
16. تفهیم و ترسیم نیازمندی ما به نماز
خداوند متعال در قرآن می فرماید:"من الله هستم و معبودی جز من نیست، مرا پرستش کن و نماز را برای یاد من بپا دار."13 انسان در زندگی این جهان با توجه به"عوامل غافل کننده" نیاز به تذکر و یادآوری دارد، با وسیله ای که در فاصله های مختلف زمانی، خدا و رستاخیز و دعوت پیامبران و هدف آفرینش را به یاد او آورد و از غرق شدن در گرداب غفلت و بی خبری حفظ کند. نماز این وظیفه مهم را بر عهده دارد.14
انسان صبحگاهان از خواب برمی خیزد، خوابی که او را از همه چیز این جهان بیگانه کرده و می خواهد برنامه زندگی را شروع کند، قبل از هر چیز به سراغ نماز می رود، قلب و جان خود را با یاد خدا صفا می دهد، از او نیرو و مدد می گیرد و آماده سعی و تلاش توام با پاکی و صداقت می گردد. باز هنگامی که غرق کارهای روزانه شد و چه بسا میان او و یاد خدا جدایی افتاد، ناگاه ظهر می شود و صدای مؤذن را می شنود الله اکبر!...حی علی الصلاه!: " خدا از همه چیز برتر است، برتر از آنست که توصیف شود...، بشتاب به سوی نماز" به سراغ نماز می رود، در برابر معبود خود به راز و نیاز می ایستد، و اگر گرد و غبار غفلتی بر قلب او نشسته، آن را شستشو می دهد.15 امام هشتم علی بن موسی الرضا(علیه السلام) فرمود:"....، مداومت بر یاد خدای عزوجل در شب و روز برای آنست که بنده، مولا و آفریدگار خود را فراموش نکند و طغیان نورزد، یاد خدا و ایستادن در پیشگاه او انسان را از گناهان و انواع فساد باز می دارد."16
با توجه به آنچه گفته شده، نکاتی در ذهن متبادر می شود: انسان از یکسو در تمام عرصه ها و امواج زندگی و در خوشی ها و ناخوشی ها نیازمند به خالق یکتاست و از دوم سو خداوند احتیاجی به نماز ما ندارد، بلکه این ماییم که به وسیله نماز که دستور خداست با او ارتباط پیدا می کنیم و روح و روان خود را آرامش می دهیم. از سوم سو با توجه به نیازمندی ما به نماز که وسیله ارتباط با خالق بی نیاز است، سر بر آستان بندگی خدا می ساییم و از مرکب غرور و خودپسندی فرود می آییم و روح تواضع و فروتنی و خشوع و خوف و خشیت از خدا را در خودمان تقویت می نماییم و از سوی چهارم نیازمندی ما به خدا باعث می شود رابطه خود را با او عاطفی تر کنیم و روح یاس و نومیدی را از خود دور کرده و پویایی و تحرک و امید به زندگی و هدفمندی و رستگاری خود را تضمین کنیم. از سوی پنجم چون خود را نیازمند درگاه الهی می بینیم، دستور و فرمان های الهی را ارج نهاده و با جان و دل به آن عمل می نماییم.
17. اوصاف تکمیلی نمازگزار
باید به این نکته توجه کرد که با رسیدن به مقام نمازگزار، انسان به بسیاری از کمالات دیگر نیز نائل می شود. برخی از اوصافی که نمازگزار از منظر قرآن دارا است را ذکر می کنیم:
1. نماز را همواره برپا می دارند. 2. خمس و زکات می پردازند. 3. به روز جزا ایمان دارند. 4. از عذاب خدا ترسانند. 5. عفیف و پاکدامن هستند. 6.امانت ها و پیمان هایشان را مراعات می کنند.7. از گفتن سخن حق و ادای شهادت حق نمی هراسند. 8. نماز را صحیح به جا می آورند و برای آن اهمیت زیادی قائلند.17
خداوند متعال این صفات را برای متقین بیان می کند و جایگاه و سرانجام آنان را نیز چنین یادآور می شود.
"اولئکَ فی جَناتِ مُکْرَموُن." اینان در بهشت مورد احترام و گرامی هستند.
توصیه های منطقی به تارکان نماز و سهل انگاران آن
1. چطور در مقابل خدمتی که فردی به شما می کند از او تشکر و قدردانی می نمایید؟ اما از خداوند متعال که نعمت های فراوانی به شما ارزانی داشته، تشکر نمی کنید؟
2. آیا می دانید با نخواندن نماز و یا سهل انگاری نسبت به آن، از عنایات خاصه الهی دور شده و چه عذابی بالاتر از اینکه انسان از عنایات خداوندی بی نصیب گردد؟
3. آیا بهتر نیست به جای پوچی و بی هدفی و سردرگمی در زندگی و پیروی از هواهای نفسانی و شیطانی که عاقبتی جز زیان ندارد، قدم در صراط مستقیم گذارده و در ردیف مغضوبان قرار نگیریم.
4. آیا هیچ گاه با خود اندیشیده اید که دین با نماز عجین و توام است و به گفته پیامبر عزیزمان"دینی که در آن نماز نباشد، خیری در آن نیست"؛18 پس چطور می توانید خود را مسلمان بنامید؟
5. آیا به کلام مقدس الهی (قرآن) اعتقاد دارید یا خیر؟ اگر اعتقاد دارید، کلام الهی را بخوانید و توصیه های خداوند را در مورد نماز به کار گیرید و به این نکته توجه کنید که بیش از یک سوم آیات قرآن در خصوص معاد و قیامت است و نخستین سؤال در قیامت، سؤال درباره نماز است.
6. آیا هیچ گاه فکر کرده اید با نماز نخواندن چه ارزش های والا و کمالات گرانقدری را از دست داده اید؟
7. آیا به حقیقت مرگ تاکنون اندیشیده اید و آیا در پیشگاه خداوند در صحرای محشر، جوابی برای بی نمازی و یا سهل انگاری خود نسبت به این فریضه مقدس آماده نموده اید؟
8. اگر تارکان نماز به این دلیل نماز را ترک می کنند که حکمت آن را نمی دانند باید به ایشان گفت: مگر شما حکمت همه کارهایی را که تاکنون انجام داده اید می دانید؟ آیا ممکن نیست به دنبال مناسک دینی، حکمت های بسیار والایی نهفته باشد که شما از آن بی خبر باشید؟ به ویژه کسانی که به معنای واقعی کلمه، اقامه نماز کرده اند از اسرار آن نیز پرده برداشته اند و گفته اند با هر ذکری از اذکار نماز افقی از عالم معنا به رویشان گشوده شده است. اگر چنین است پس جای آن است که به خودمان خیانت نکنیم و با فرامین الهی لجاجت ننماییم.
نتیجه
به تصریح قرآن کریم اقامه نماز، نخستین نشانه حکومت صالحان است و نماز، عامل بسیار مهمی برای ارتباط با آفریدگار هستی است و با توجه به نیازمندی انسان ها در همه اعصار زندگی به خداوند، توجه به آن، زمینه رستگاری و محبوبیت در پیشگاه حضرت حق و قرب الی الله را مهیا می نماید. و در صورتی که فرهنگ نمازخوانی در جامعه و به ویژه در میان قشر روشنفکر و دانشجویان توسعه یابد، آثار بسیار والا و ارزشمندی که هم نشان از تعهد و ایمان و هم نشان از تخصص است، به ارمغان می آورد و هم زمینه را برای اصلاح رفتارها و گرایش به نیکی ها و کاهش مفاسد فراهم می کند و در واقع زمینه ظهور منجی بشریت، حضرت صاحب الزمان(عج) و تحقق اهداف والای همه انبیا را مهیا و محقق می نماید.
سوتیترها
"آن که نماز خود را سبک شمارد، خداوند برکت و بهره را از عمر و مال او برمی دارد، پاداش کارهای او از بین می رود؛ دعاهایش مستجاب نمی شود؛ هنگام مرگ، با احساس گرسنگی و تشنگی و ذلت مخصوص از دنیا می رود؛ در برزخ، شکنجه، ظلمت و فشار می چشد و در قیامت حساب سختی از او کشیده می شود."
به تصریح قرآن کریم اقامه نماز، نخستین نشانه حکومت صالحان است و با توجه به نیازمندی انسان ها در همه اعصار زندگی به خداوند، قرب الی الله را مهیا می نماید. و در صورتی که فرهنگ نمازخوانی در جامعه و به ویژه در میان قشر روشنفکر و دانشجویان توسعه یابد، آثار بسیار ارزشمندی به ارمغان می آورد و هم زمینه را برای اصلاح رفتارها و گرایش به نیکی ها و کاهش مفاسد فراهم می کند و در واقع زمینه ظهور منجی بشریت، را مهیا و محقق می نماید.
پی نوشت ها:
1. غرر الحکم، ج1، ص 453
2. همان منبع، ج2، 553
3. کلینی، اصول کافی، ج1، ص 39
4. فرقان، آیات 28 و29.
5. صدری مازندرانی، حیات عارفانه فرزانگان، ج1، ص 10 و 11 به نقل از ثمرات، ص408.
6. مدثر / 43 .
7. ماعون / 4 و5.
8. شیخ صدوق، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص 531.
9. همان منبع، ص 531.
10. همان منبع، ص 527.
11. شیخ عباس قمی، سفینه البحار، ج2، ص 43.
12. شیخ صدوق، علل الشرایع، ج2، ص 109.
13. طه/ 14.
14. تفسیر نمونه، ج13، ص 174.
15. همان منبع، ص 174.
16. جامع الاحادیث، ص 13، حدیث به نقل از کتاب نماز از انتشارات مؤسسه در راه حق، ص5.
17. معارج/ 19 - 35.
18. واقدی، مغازی، ج3، ص 736.
عنوان:
راه های جذب دانشجویان به نماز
نویسنده(گان):
سیدحسین حر،
چکیده:
نماز بهترین و موثرترین سلوک روحانی و یاد آرام بخش خداوند جان و جهان است. اگرانسان موجودی ترکیبی است. نیازهای او نیز قطعا نیازهای مرکب و جسمانی و روحانی است و نماز یکی از این نیازها و دارو و درمان روحی و معنوی است که اگر به درستی اقامه گردد، جان آدمیان را فراخی و فرخی خواهد بخشید...
6. ارائه و ترسیم آثار شگفت نماز در پیشگیری و درمان بیماری ها
نماز و نیایش از عواملی هستند که روح بیمار را قوت می بخشند و او را در مقابله با بیماری نیرومند ساخته و به سلامتی و بهبودی امیدوار می سازند. برگزاری مراسم مذهبی مانند نماز و دعا به همان اندازه که دارو برای بهبود وضع جسمانی تاثیر می گذارد، در بهبود روانی بیمار مؤثر است. از این رو کمک به بیمار در انجام فرایض دینی و امور معنوی موجب آسایش خاطر و آرامش روحی و روانی او می باشد.1
به عنوان نمونه یکی از شایع ترین بیماری های طب داخلی "آسم" می باشد. این بیماری با حملات تنگی نفس، سرفه، و خِس خِس سینه خود را نشان می دهد. عواملی که در بروز این بیماری نقش دارند عبارتند از:
1.آلرژن ها 2. محرک دارویی (فارماکولوژیک) 3. عوامل محیطی و آلودگی هوا 4. فاکتورهای شغلی 5. عفونت 6. ورزش 7. استرس های عصبی. حال ببینیم از نظر علمی نماز چه نقشی در تسکین شدت حملات این بیماری می تواند داشته باشد؟ از نظر روان پزشکان خس خس بیمار آسمی در واقع شکل سرکوب شده ای از فریاد است برای تمنای محبت و حمایت و وابستگی شدید و اضطراب نقش مهمی در این میان دارند و به همان دلیل، روان درمانی حمایتی در این بیماران بسیار ارزشمند است و باید برای بیمار این امکان فراهم گردد که بیشترین ترس هایی را که از بیماری دارد و به خصوص تخیلاتی را که درباره مرگ دارد بیرون بریزد و اضطراب مربوط به فشارهای زندگی شناسایی شده و به تامین دفاع هایی پرداخته شود. شایان ذکر است با توجه به نقش بسیار مؤثری که نماز و اعتقادات مذهبی می تواند در رفع اضطراب و احساس امنیت روانی ایفا کند، این مهم به اثبات می رسد. امروزه بر استفاده از روش های آرام سازی برای کاهش تنش تاکید و حتی از آن برای درمان امراض جسمی مانند فشار خون، آسم و... استفاده می شود و توصیه شده این تمرینات حداقل 2 بار در روز و در محیطی آرام و راحت صورت گیرد و اقامه نماز آن هم پنج بار در روز، خود بهترین تمرین آرام سازی است.2
مطلب فوق تنها یک نمونه از آثار شگفت نماز در پیشگیری و درمان بیماری آسم بود. اما با توجه به تحقیقات پزشکان و روانشناسان تاثیرات نماز در آرامش روانی (روانی درمانی) و همچنین در ایجاد بهداشت روانی و پیشگیری از انحراف جنسی و جلوگیری از بیماری های آمیزشی و پیشگیری از خودکشی و سکته های قلبی و مغزی و... قابل توجه و به اثبات رسیده است.3
الکسیس کارل (پزشک معروف فرانسوی) می نویسد: " دعا و نماز قوی ترین نیرویی است که همچون قوه جاذبه وجود حقیقی دارد. من در حرفه پزشکی خود انسان هایی را دیده ام که پس از آن که تمام معالجات دیگر برای آن ها مؤثر نبوده است، با نیروی دعا و نماز و نیایش از بیماری جسمی یا روحی رهایی یافته اند"4
7. جلب توجه دانشجویان و جوانان به آثار فردی و اجتماعی نماز
ترسیم آثار فردی و اجتماعی نماز، کشش و جذابیت انسان را نسبت به این فریضه الهی و مقدس بیشتر نموده و تلاش می نماید، با حضور قلب و روحانیت بیشتری و به نحو مطلوب آن را به جا آورد که در ذیل به برخی از آن آثار اشاره می نمائیم.
1. روح و اساس و هدف و پایه و مقدمه و نتیجه و فلسفه نماز همان یاد خداست (ذکر الله)
2. نماز وسیله شستشوی گناهان و مغفرت و آمرزش الهی است؛ زیرا خواه ناخواه نماز انسان را دعوت به توبه و اصلاح گذشته می کند.
3. نماز سدی در برابر گناهان آینده است، زیرا روح ایمان را در انسان تقویت می کند، و نهال تقوا را در دل پرورش می دهد.5 [ایمان و تقوا نیرومندترین سد در برابر گناه است.]
4. نماز، غفلت زدا است، و این نعمت بزرگی است که انسان وسیله ای در اختیار داشته باشد که در هر شبانه روز چند مرتبه قویاً به او بیدار باش گوید.
5. نماز خودبینی و کبر را در هم می شکند، زیرا انسان در هر شبانه روز هفده رکعت و در هر رکعت دو بار در برابر خدا پیشانی بر خاک می گذارد و خود را ذره کوچکی در برابر عظمت او می بیند، بلکه صفری در برابر بی نهایت.
6. نماز وسیله پرورش فضائل اخلاق و تکامل معنوی انسان است؛ چون انسان را از جهان محدود ماده و چهار دیوار عالم طبیعت بیرون می برد به ملکوت آسمان ها دعوت می کند و با فرشتگان همصدا و همراز می سازد، خود را بدون نیاز به هیچ واسطه در برابر خدا می بیند، و با او به گفتگو بر می خیزد.6
علی (ع) فرمود: "اگر نمازگزار از رحمتی که سراپای او را فراگرفته خبر داشته باشد، دل از نماز نکند، و دوست ندارد که سر از سجده بردارد.7
7. نماز به سایر اعمال انسان ارزش و روح می دهد. برای اینکه نماز روح اخلاص را زنده می کند و مجموعه ای است از نیت خالص و گفتار پاک و اعمال خالصانه و تکرار این مجموع در شبانه روز بذر سایر اعمال نیک را در جان انسان می پاشد و روح اخلاص را تقویت می کند. چنان که امام علی (ع) در آستانه شهادت در وصیت نامه بسیار زیبای خود به اهمیت نماز پرداخته و فرمود: "خدا را، خدا را ! درباره نماز، زیرا ستون دین شماست..."8 پیامبر اکرم (ص) فرمود: نخستین چیزی که (در قیامت)به حسابش می رسند نماز است.9
در حدیثی از امام صادق (ع) می خوانیم: "نخستین چیزی که در قیامت از بندگان حساب می شود نماز است اگر مقبول افتاد سایر اعمالشان قبول می شود و اگر مردود شد سایر اعمال نیز مردود می شود"
8. نماز قطع نظر از محتوای بلندش با توجه به شرائط صحت، دعوت به پاکسازی زندگی می کند، زیرا می دانیم مکان نمازگزار، لباس نمازگزار، فرشی که بر آن نماز می خواند، آبی که با آن وضو می گیرد و غسل می کند، محلی که در آن غسل و وضو انجام می شود باید از هرگونه غصب و تجاوز به حقوق دیگران پاک باشد. بنابراین تکرار نماز در پنج نوبت شبانه روز خود دعوتی است به رعایت حقوق دیگران.10
9. نماز علاوه بر شرائط صحت، شرائط قبول، یا به تعبیر دیگر شرایط کمال دارد که رعایت آنها نیز عامل مؤثر دیگر برای ترک بسیاری از گناهان است. در کتب فقهی و منابع حدیث، امور زیادی به عنوان موانع قبول نماز ذکر شده است. امام علی (ع) فرمود: "هر که نوشابه مست کننده (شراب) نوشد نمازش تا چهل شب به درگاه خدا قبول نمی شود"11 رسول اکرم (ص) فرمود: "نماز سه کس از گوش هایشان بالاتر نمی رود: غلام فراری تا زمانی که بازگردد، زنی که شب را بخوابد در حالی که شوهرش از او ناراضی باشد، و پیشوای قومی که آنان از او متنفر باشند"12
10. نماز روح انضباط را در انسان تقویت می کند، زیرا دقیقاً باید در اوقات معینی انجام گیرد که تاخیر و تقدیم آن هر دو موجب بطلان نماز، است همچنین آداب و احکام دیگر در مورد نیت و قیام و قعود و رکوع و سجود و مانند آن که رعایت آنها، پذیرش انضباط را در برنامه های زندگی کاملاً آسان می سازد.13 اگر به فوائد ذکر شده، ویژگی ها و اهمیت نماز جماعت را نیز اضافه نماییم، برکات آن مضاعف خواهد شد.
8. مهیا ساختن دانشجویان در خصوص اعتلای شناخت و معرفت نسبت به دین و دستورات الهی
برای رسیدن به تکامل، نخستین گام کسب "معرفت و بصیرت" یعنی نورانیت دل و دیده است. شناخت و معرفتی که از یک سو به فهم و مقام والای پروردگار و از دوم سو شناخت دین برگزیده آن یعنی اسلام و از سوم سو شناخت نسبت به دستورات ارزنده آن بینجامد. سر منشاء این معرفت رسیدن به کمال یعنی قرب الی الله است. در ارتباط با اهمیت بصیرت و معرفت در قرآن آمده است: "آیات الهی و کتاب آسمانی که سبب بصیرت شماست، البته از طرف خدا آمد پس هر که بصیرت یافت خود به سعادت رسید و هر کس کور بماند خود در زیان افتاد و من نگهبان شما از عذاب نیستم.14 از جمله ابعاد مهم معرفت دینی که در قرآن به آن توجه شده "عقل" است.
در ارتباط با اهمیت عقل و ضرورت استفاده و به کارگیری آن در امورات مختلف زندگی در قرآن چنین آمده است: "آنچه نزد خداست بهتر و باقی تر است اگر تعقل کنید."15 رسول خدا (ص) در خصوص اهمیت عقل فرمود: "خداوند عقل را آفرید و به او گفت: عقب برو، عقب رفت. سپس فرمود: پیش بیا، پیش آمد آن گاه فرمود: مخلوقی را نیافریدم که نزد من محبوب تر از تو باشد...."16 و نیز فرمود: "کور آن نیست که چشمش نابینا باشد، بلکه کور (واقعی) آن کسی است که دیده بصیرتش کور باشد."17
امام صادق علیه السلام فرمود: " پیغمبر حجت خدا است بر بندگان و حجت میان بندگان و خدا عقل است"18 و باز فرمود: "عقل راهنمای مؤمن است"19 با توجه به مطالب بالا به ضرورت شناخت و معرفت که مقدمه رسیدن به قرب الهی است پی بردیم. شناخت و بصیرت بیشتر به نماز که فریضه واجب الهی است، موجبات حضور قلب بیشتر را از یکسو، و اخلاص در عبادت را از دوم سو و با نشاط انجام دادن نماز از سوم سو را مهیا می کند.
عارف بزرگ میرزا جواد آقاملکی تبریزی می نویسد: "اما عمده خیر نماز و فایده اش در فهم نماز است، چون فهم، نزدیک ترین سبب به معرفت است و معرفت تمامش خیر است بلکه همه خیر در معرفت است...."20
9. فضای فیزیکی مناسب جهت اقامه نماز
در شرع مقدس اسلام بسیار سفارش شده که نماز را در مسجد بخوانند و بهتر از همه مسجدها مسجدالحرام است و بعد از آن مسجد پیغمبر (ص) و بعد مسجد کوفه و بعد از آن مسجد بیت المقدس و بعد از آن، مسجد جامع شهر و بعد از آن مسجد محله و بعد از مسجد محله، مسجد بازار است.21
نماز در حرم امامان علیه السلام مستحب بلکه بهتر از مسجد است و نماز در حرم مطهر حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام برابر دویست هزار نماز است.22 زیاد رفتن به مسجد و رفتن در مسجد که نمازگزار ندارد مستحب است و همسایه مسجد اگر عذری نداشته باشد، مکروه است در غیر مسجد نماز بخواند.23
نظافت و تمیزی که از نشانه های ایمان است، در فضای فیزیکی جهت اقامه نماز همراه با لباس مناسب توصیه شده است.
امام کاظم (ع) روایت نمود که رسول خدا (ص) فرمود: "هر که در روز پنج شنبه یا شب جمعه، مسجد را جارو کند و از آن مسجد به اندازه سرمه ای که در چشم نشانند، خاک بیرون برد، خداوند او را می آمرزد"24
چند چیز در لباس نمازگزار مستحب است مثل پوشیدن عبا و لباس سفید و پاکیزه ترین لباس ها و استعمال بوی خوش و دست کردن چند انگشتری عقیق25
امام صادق علیه السلام فرمود: "دو رکعت نمازی را که شخص عِطر زده به جا آورد، برتر از هفتاد رکعت نمازی است که شخص عِطر نزده به جا می آورد."26
10. اصلاح و بهینه سازی عملکرد صدا و سیما و رسانه ها در جذب دانشجویان و جوانان به نماز
رادیو و تلویزیون و مطبوعات و سایر رسانه های مختلف، نقش مهمی در پیام رسانی و انتقال داده های معنوی و جذب گروههای مختلف به سمت نماز می توانند داشته باشند، و فرهنگ نماز و فلسفه آن و آثار و روح نماز را در ضمیر وجودی مردم به نحو زیبا ترسیم نموده و علاقمندی به آن را مضاعف نمایند. در یک نظرسنجی از مردم تهران درباره نحوه تبلیغ نماز در صدا و سیما، نتایج ذیل به دست آمد: از پاسخگویان پرسیده شد: شما، بیان تاثیرات نماز در زندگی فردی و اجتماعی در تبلیغ نماز و فرهنگ نمازخوانی را در برنامه های صدا و سیما تا چه حد مؤثر می دانید؟ نتایج نشان می دهد که 77% از پاسخگویان در حد "خیلی زیاد و زیاد" و 18% در حد "کم و خیلی کم" بیان تاثیرات نماز در زندگی فردی و اجتماعی را در تبلیغ نماز و فرهنگ نمازخوانی در برنامه های صدا و سیما مؤثر می دانند. 4% "اصلاً" بیان این موضوع را مؤثر نمی دانند. ضمن آنکه 1% نیز درا ین باره اظهار نظری نکرده اند.
این آمار نشان دهنده آن است که بین متغیرهای تحصیلات و فعالیت با نظر پاسخگویان در خصوص بیان نماز در زندگی فردی و اجتماعی در تبلیغ نماز و فرهنگ نمازخوانی در برنامه های صدا و سیما رابطه معنا داری مشاهده می شود. بر اساس تحصیلات، با افزایش سطح تحصیلات پاسخگویان بیشتری بیان تاثیرات نماز را در حد "خیلی زیاد و زیاد" مؤثر می دانند.
از پاسخگویان پرسیده شد: به نظر شما پخش نماز علما و بزرگان دینی در تبلیغ نماز و فرهنگ نمازخوانی در برنامه های صدا و سیما تا چه حد مؤثر است؟
پاسخ ها نشان می دهد که 63% پاسخگویان در حد "خیلی زیاد و زیاد و 26 در صد در حد "کم و خیلی کم" پخش نماز علما و بزرگان دینی را در تبلیغ نماز و فرهنگ نماز در برنامه های صدا و سیما مثبت ارزیابی می کنند. 10 % "اصلاً" این شیوه را مؤثر نمی دانند ضمن آنکه 1% در این باره اظهار نظری نکرده اند.
از پاسخگویان پرسیده شد: به نظر شما بیان توصیه ها و تاکیدات چهارده معصوم (ع) در خصوص نماز در تبلیغ نماز و فرهنگ نمازخوانی در برنامه های صدا و سیما تا چه حد مؤثر است؟
نتایج نشان می دهد که 86% از پاسخگویان در حد "خیلی زیاد و زیاد" و 11% در حد "کم و خیلی کم" بیان توصیه ها و تاکیدات چهارده معصوم ـ علیهم السلام ـ در خصوص نماز را در تبلیغ نماز و فرهنگ نمازخوانی در برنامه های صدا و سیما مؤثر می دانند. 3% نیز "اصلاً" این عامل را مؤثر ارزیابی نمی کنند.27
اینها نشان می دهد، اگر مسؤولان فرهنگی جامعه و صدا و سیما، سرمشق هایی توحیدی و معنوی را به جوانان معرفی نکنند. جوامع غربی این کار را به عهده خواهند گرفت. رسانه ، باید توجه داشته باشد که در فیلم ها و دیگر برنامه ها، افراد هواپرست، حسود، متکبر و... همواره نقش های منفی و شکست خورده داشته باشند. به عکس، افراد با ایمان، مخلص، نمازگزار، ایثارگر، مقتدر و... دارای نقش های مثبت و پیروز باشند. از ساخت و تهیه فیلم هایی که زندگی نامه انسان های موحد و مؤمن است، نباید غفلت کرد.
باید، اعتقادات تقویت شود و جوانان، راه ایمان را پیدا کنند. این توطئه غرب است که گمان می کنیم، برخی انسان ها دین دارند و برخی دیگر اخلاق و در برخی جاها هم، نه به دین باید اعتماد کرد و نه به اخلاق، بلکه باید به فکر نوآوری و سنت شکنی بود. این توطئه، نخست در دانشگاه مطرح شد و سپس موج آن، اقشار دیگر را نیز فرا گرفت. بنابراین مسئوولان فرهنگی، خصوصاً صدا و سیما، باید تلاش کنند که باورهای دینی جوانان تقویت شود و تردید به دل های آنان راه پیدا نکند. باید به هشدارهای مدام مؤکد مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای، درباره خطر تهاجم فرهنگی بیش از پیش توجه کرده و از تقلید کورکورانه جوانان از افکار غیردینی که ارمغان تهاجم فرهنگی است، جلوگیری نمود.28 مسئوولان رسانه های ما به ویژه صدا و سیما همواره باید این سخن امام علی (ع) را آویزه گوش خود کرده و در عمل به آن پایبند باشند و آن را در خصوص تولیدات رسانه ای به کار گیرند و آن سخن حکیمانه و ارزشمند چنین است.
"پسرم! هنگامی که دیدم سالیانی از من گذشت، و توانایی، رو به کاستی رفت، به نوشتن وصیت برای تو شتاب کردم، و ارزش های اخلاقی را برای تو برشمردم. پیش از آن که اجل فرا رسد، و رازهای درونم را به تو منتقل نکرده باشم، و در نظرم کاهشی پدید آید، چنان که در جسمم پدید آمد، و پیش از آن که خواهش ها و دگرگونی ها دنیا به تو هجوم آورند، و پذیرش و اطاعت مشکل گردد، زیرا قلب نوجوان چونان زمین کاشته نشده، آماده پذیرش هر بذری است که در آن پاشیده شود. پس در تربیت تو شتاب کردم، پیش از آن که دل تو سخت شود، و عقل تو به چیز دیگری مشغول گردد، تا به استقبال کارهایی بروی که صاحبان تجربه به زحمت آزمون آن را کشیده اند،..."29
11. توجه دادن به نورانیت ناشی از وضو
حضرت عبدالعظیم حسنی از امام حسن عسگری علیه السلام نقل می کند که حضرت فرمود: روزی هنگام سخن گفتن کلیم خداوند با پروردگار، موسی علیه السلام عرض کرد: "خدایا پاداش کسی که وضویی تمام و کامل از خوف و خشیت تو بگیرد، چیست؟" پروردگار فرمود: "روز قیامت او را مبعوث می کنم در حالی که نور بین دو چشمان او تلالو و نورافشانی می کند." در حدیثی دیگر خبر بسیار خوبی به آنان که "وضو" را همیشه همراه خود می کنند که:
"وضو نور است و وضوی بر وضو نور بر نور، کسی که تجدید وضو کند، بی آنکه وضوی او باطل شده باشد، خداوند نیز توبه او را تجدید می کند، بدون آنکه استغفار کرده باشد."
ارزش و اهمیت وضو به گونه ای والا و بالاست که پیامبر اکرم (ص) فرمود: "نماز بر چهارم سهم قرار دارد، سهمی از آن "وضوی کامل و شاداب" است، سهمی دیگر رکوع، سهم سوم سجود و چهارمین سهم خشوع."30 و نیز فرمود: "دعا، کلید رحمت، وضو کلید نماز، و نماز کلید بهشت است."31
12. امام جماعت عامل و شایسته
وجود الگوهای شایسته در زندگی، وسیله بسیار مفیدی، برای هدایت و ارشاد بوده و هست و خواهد بود. به همین دلیل پیامبر (ص) و پیشوایان معصوم مهم ترین شاخه هدایت را با عمل خود نشان می دادند و لذا هنگامی که سخن از سنت به میان می آید، گفته می شود سنت عبارت است از "قول" و "فعل" و "تقریر" معصوم، یعنی پیشوایان معصوم سخن و عمل و سکوتشان همه حجت و راهنماست و نیز به همین دلیل است که عصمت در تمام پیامبران و امامان شرط است تا الگوهایی در همه زمینه ها باشند.32
شایان ذکر است که، وجود امام جماعت شاداب و عالم و پرهیزکار و خوش برخورد و مانوس با دانشجویان و جوانان و آشنا به مسائل آنان، عامل بسیار مؤثری برای جذب آنها به سمت نماز و فرهنگ نمازخوانی و جماعت می باشد. همچنین حضور افراد اثرگذار بر دانشجویان و جوانان مثل اساتید، معلمین، مسؤولان، دوستان خوب و لایق و شرکت آنان در نماز جماعت، می تواند عاملی برای جذب دانشجویان به سمت نماز و جماعت باشد.
ادامه دارد
سوتیترها
عارف بزرگ میرزا جواد آقاملکی تبریزی می نویسد: "اما عمده خیر نماز و فایده اش در فهم نماز است، چون فهم، نزدیک ترین سبب به معرفت است و معرفت تمامش خیر است بلکه همه خیر در معرفت است..."
این توطئه غرب است که گمان می کنیم، برخی انسان ها دین دارند و برخی دیگر اخلاق و در برخی جاها هم، نه به دین باید اعتماد کرد و نه به اخلاق، بلکه باید به فکر نوآوری و سنت شکنی بود. این توطئه، نخست در دانشگاه مطرح شد و سپس موج آن، اقشار دیگر را نیز فرا گرفت.
"وضو نور است و وضوی بر وضو نور بر نور، کسی که تجدید وضو کند، بی آنکه وضوی او باطل شده باشد، خداوند نیز توبه او را تجدید می کند، بدون آنکه استغفار کرده باشد."
ارزش و اهمیت وضو به گونه ای والا و بالاست که پیامبر اکرم (ص) فرمود: "نماز بر چهارم سهم قرار دارد، سهمی از آن "وضوی کامل و شاداب" است، سهمی دیگر رکوع، سهم سوم سجود و چهارمین سهم خشوع."
وجود امام جماعت شاداب و عالم و پرهیزکار و خوش برخورد و مانوس با دانشجویان و جوانان و آشنا به مسائل آنان، عامل بسیار مؤثری برای جذب آنها به سمت نماز و فرهنگ نمازخوانی و جماعت می باشد.
عنوان:
راه های جذب دانشجویان به نماز (قسمت اول)
نویسنده(گان):
مؤلف: سید حسین حر (مربی و مدرس دانشگاه آزاد اسلامی واحد خمینی شهر)،
چکیده:
اشاره دستورات الهی برای به سعادت و کمال رسانیدن انسان ها و در نهایت رسیدن به قرب خداست. برای نیل به این مقصود خداوند متعال پیامبرانی و به ویژه آخرین سفیرش، پیامبر اعظم حضرت محمد مصطفی (ص) را فرستاد تا انسان ها را در یک برنامه تدریجی از انواع آلودگی ها، خرافات، کجروی ها، و زنگارهای شرک ـ که همچون غُل و زنجیر بر پیکرشان سنگینی می کرد ـ رهایی بخشند. از جمله این دستورات، فریضه مقدس "نماز" است که ستون دین است و با پذیرفته شدن آن سایر اعمال نیز پذیرفته می شود. و اگر مورد پذیرش قرار نگیرد، سایر اعمال نیز بی نتیجه و مردود است. نماز در حقیقت به منزله آرم اسلام است و به سایر کارهای ما، در زندگی ارزش و اعتبار می بخشد. یقیناً یکی از دغدغه های استادان معارف اسلامی، دعوت و جذب دانشجویانی است که احیاناً اهمیت کمتری به نماز می دهند. آنچه در این مقاله مورد بحث قرار می گیرد عبارت است از عواملی که در جذب دانشجویان و جوانان به این فریضه الهی مؤثرند.
1. ترسیم جذابیت های نماز
هنگامی که انسان از زیبائی ها و جذابیت های عبادات به ویژه نماز که ستون دین است، آگاه شود، پایبندی و توجه به آن فزونی می یابد و می کوشد به نحو احسن آن را به جا آورد. برای روشن تر شدن این موضوع ذکر برخی از بیانات نورانی حضرات معصومین ـ علیهم السلام ـ ضرورت دارد. پیامبر اسلام (ص) در این خصوص می فرماید: "نماز به نهری تشبیه شده که انسان روزی پنج بار در آن شستشو می کند و دیگر چرکی باقی نمی ماند"1 و یا فرمود: نور و روشنی چشم من در نماز است.2 و نیز فرمود: نماز، به منزله پرچم و آرم و نشانه مکتب اسلام است.3 امام علی (ع) در این باره فرمود: "مردم نماز را بر عهده گیرید و آن را حفظ کنید، زیاد نماز بخوانید، و با نماز خود را به خدا نزدیک کنید... همانا نماز، گناهان را چونان برگ های پائیزی فرو می ریزد و غُل و زنجیرگناهان را از گردن ها می گشاید..."4 از امام حسن مجتبی(ع) سؤال شد: چرا بهترین لباس ها را به هنگام نماز می پوشید؟ فرمود: خدای بزرگ زیباست و زیبایی را دوست دارد. پس من برای پروردگارم خود را آراسته می کنم؛ زیرا خداوندمی فرماید: نزد هر مسجدی خود را آراسته کنید. به همین دلیل دوست دارم بهترین لباس هایم را بپوشم.5 امام سجاد(علیه السلام) فرمود: "و به هنگام نماز، مقام واصلان به منازل والای آن و حافظان ارکانش را بر ما ارزانی دار، آنان که نماز را در اوقات مخصوصش بنا بر سنت بنده و پیامبرت ـ که درود تو بر او و آلش باد ـ در رکوع و سجود و همه فضیلت هایش با کامل ترین و تمام ترین طهارت، و روشن ترین و رساترین خشوع، به جای می آورند"6 امام صادق(علیه السلام) فرمود: "هر که این نمازهای پنجگانه واجب را بر پا دارد و بر وقت هایش مواظبت نماید، خداوند را در روز رستاخیز در حالی دیدار کند که او را از جانب خداوند پیمانی باشد و خدا او را به سبب آن پیمان به بهشت در آورد و هر که در وقت هایش نماز را بر پا ندارد، پس او را چنان باشد که اگر خدا خواهد او را ببخشاید و چون خواهد او را عذاب کند"7
با توجه به این بیانات و سایر احادیثی که در خصوص جاذبه های نماز از سوی حضرات معصومین علیهم السلام ایراد شد. نسیم فرح بخشی در وجود ما وزیدن گرفته و شوق و رغبتمان را نسبت به اقامه نماز که فریضه الهی است، مضاعف می نماید.
2. پاداش رفت و آمد به مسجد و بیان فضیلت نماز جماعت
هنگامی که پیامبر عظیم الشان اسلام به مدینه هجرت کردند، نخستین اقدام ایشان تاسیس مسجد بود، تا گذشته از اینکه در خدمت عبودیت و بندگی خدا قرار می گیرد، به عنوان یک محل تعلیم و تربیت از یک سو و هم چنین کانون سیاسی و قضایی از سوی دیگر در آید. ساختن مسجد باعث ایجاد وحدت و یکپارچگی و انسجام بیشتر در میان جامعه اسلامی گردید، به طوری که مسلمین برای اقامه نمازهای پنجگانه در مسجد حضور پیدا می کردند و باعث اخوت و برادری و نزدیک شدن قلوب آنها به یکدیگر می گردید و می توانستند ضمن به جا آوردن فریضه مقدس نماز معارف و احکام اسلامی را از زبان پیامبرگرامی اسلامی بشنوند و عمل نمایند.8
مساجد به عنوان یک مکان مقدس از صدر اسلام تا کنون برای مسلمین نقش مهمی چه در حوزه عبودیت و چه در حوزه های مختلف دیگر ایفا نموده، پیشوایان ما اجر و پاداش زیادی برای کسانی که قدم به آن می نهادند، بیان فرمودند که به پاره ای از آنها اشاره می نماییم.
امام علی (ع) بارها می فرمود: هر که به مسجد رفت و آمد کند، یکی از این هشت چیز را به دست آورد: برادری که در راه خدا از او بهره مند گردد، دانشی برگزیده، نشانه ای استوار، رحمتی مورد انتظار، سخنی که او را از تباهی باز دارد، سخنی که بشنود و او را بر راه هدایت رهنمون شود و یا گناهی را به سبب بیم یا آزرم ترک کند.9 امام صادق از پدرانش علیهم السلام روایت نموده که پیامبر خدا (ص) فرمود: هر که قرآن گفتارش و مسجد خانه اش باشد، خداوند خانه ای برای او در بهشت بنا نهد.10 و نیز فرمود: هر که پیاده سوی مسجدها رود، پای خویش را بر هیچ خشک و تری ننهد، جز آنکه این زمین تا زمین هفتم برای او خدا را تسبیح گویند و به پاکی یاد کنند.11
به نظر می رسد یکی از اهداف نبی مکرم اسلام (ص) در توجه دادن به مساجد این بود که به مردم تفهیم نمایند که علم و ایمان با یکدیگر توام است، یعنی هر کجا مسجدی بنا شد آنجا کانون تعلیم و تربیت و علم و دانش نیز می باشد.12 در خصوص پاداش نماز جماعت امام صادق علیه السلام فرمود: به راستی ، نماز جماعت بیست و سه درجه بر نماز فُرادی برتری دارد و بیست و پنج نماز به شمار آید.13 از رسول خدا (ص) نقل شده که فرمود: نماز کسی که صدای اذان را بشنود و بی دلیل ، در نماز جماعت مسلمانان شرکت نکند، ارزشی ندارد.14 اگر نفرات شرکت کننده در نماز جماعت از ده نفر گذشت، حساب آن را جز خدا کسی نمی داند.15
نخستین نماز جماعتی که در صدر اسلام برگزار شد، به امامت پیامبر عظیم الشان بود. یعقوبی در این خصوص می نویسد: "نخستین نمازی که بر او واجب گشت، نماز ظهر بود، جبرئیل آمد و وضو گرفتن را به او نشان داد و چنانکه جبرئیل وضو گرفت، رسول خدا هم وضو گرفت، سپس نماز خواند تا به او نشان دهد که چگونه نماز بخواند، سپس رسول خدا (ص) نماز خواند. بر روایت بعضی نخستین نمازی که رسول الله(ص) خواند، "صلوه وسطی" یعنی نماز ظهر بود. سپس خدیجه دختر خویلد رسید و رسول خدا (ص) او را خبر داد، پس وضو گرفت و نماز خواند، سپس علی بن ابیطالب رسول خدا (ص) را دید و هر چه را دید انجام می دهد، انجام داد."16
اگر شریعت مبین اسلام امروز به دست ما رسیده، مرهون زحمات پیامبر اسلام (ص) و ائمه اطهار علیهم السلام و بسیاری از کسانی است که در این راه شکنجه و یا حتی جان خود را در راه اعتلای آن دادند. چنانکه در تاریخ آمده، روزی پیامبر (ص) به همراه مسلمانان مشغول نماز جماعت بودند که یکی از مشرکان، غلام خود را امر کرد تا شکنبه و سرگین شتر را بردارد و بر میان دو شانه رسول خدا (ص) که در سجده بود، افکند.17 و به این صورت موجبات آزار رسول الله (ص) را فراهم نمودند. هر چند این حادثه با جوانمردی عموی پیامبر (ص) ابوطالب، پاسخ دندان شکنی به مشرکان داده شد اما دلالت بر استقامت پیامبر (ص) از یک سو و ایستادگی و حمایت مسلمانان از ایشان از دوم سو دارد. شایان ذکر است هنگامی که دانشجویان و جوانان برومند ما از این مصادیق تاریخی مطلع باشند با علاقمندی بیشتر به سمت نماز جماعت سوق پیدا می کنند.
3. ارائه و ترسیم ارزش عبادت در جوانی
از جمله عوامل سوق دهنده دانشجویان و جوانان به نماز جماعت، بیان ارزش عبادات آنان در دوره جوانی، که در حقیقت همانند یک دُر گرانبها در اختیار آنان نهاده شده، می باشد. پر واضح است هنگامی که انسان از جایگاه و منزلت خود در نزد حضرت حق مطلع باشد، عمر گرانمایه اش را در همان راهی که محبوبش می پسندد، صرف می نماید و به هیچ وجه حاضر نیست ارزش وجود خود را با گناه تیره و تار سازد. در اینجا بیان احادیثی از سوی نبی مکرم اسلام (ص) ضرورت می یابد. رسول خدا (ص) فرمود: "خداوند جوانی را که در اطاعت خدا، جوانی خود را سپری کند دوست دارد"18 و نیز فرمود: "خدای تعالی در برابر فرشتگان به جوانی که عبادت می کند، مباهات می نماید و می فرماید: به بنده من بنگرید که به خاطر من تمایلات شهوانی اش را رها ساخته است."19 و باز فرمود: "برتری جوان عابدی که در کمی سنش بندگی ورزد، بر پیری که پس از سالمندی رو به بندگی آرد، همچون برتری پیامبران بر دیگر مردم است."20
4. ارائه الگوهای موفق نمازگزار به دانشجویان و جوانان
یکی از ویژگی های عمده در انسان به ویژه در دوران نوجوانی و جوانی، حسن الگوپذیری است. انسان ها در صددند شخصیت هایی که از نظر مادی و به ویژه معنوی به کمال رسیده اند را اسوه خود قرار دهند. الگوها و نمونه های اخلاقی و چهره های موفق نمازگزار، همیشه نیروی محرکه جامعه بوده اند و آنها را به سمت اهداف متعالی که همان قرب به خداوند است سوق داده اند.
در این مورد ذکر برخی از نمونه ها ضروری است. در جنگ صفین تیری به پای مبارک امیرمؤمنان اصابت کرد و نوک تیر در پای حضرت باقی ماند. جراحان آن روز نتوانستند آن را خارج سازند و وقتی حضرت به سجده رفتند آن را بیرون آوردند، بعد از نماز حضرت قسم یاد نمود که چیزی حس نکرد.21 حال ممکن است که این سؤال در ذهن متبادر شود که چگونه ممکن است کسی چنین دردی را حس نکند؟ آری! مراحل کمال انسان اولاً تسلط بر اعضا و جوارح است یعنی اینکه انسان بر چشم، گوش، زبان و... مسلط باشد.
ثانیاً: تسلط برخواسته های درون است از شهوت، غضب، حب مال، ریاست طلبی و... ثالثاً: تسلط بر اوهام و خیالات و افکار است که در نماز اسیر آنها نباشد. رابعاً: فراموش کردن خویشتن و جذب جلوات حضرت حق شدن است.22
جهادهای پیامبر (ص) و نبردهای علی علیه السلام و نهضت حسینی، همه برای "اقامه نماز" و ایجاد و تقویت رابطه بندگی میان خالق و مخلوق است. در نهضت عاشورا، نماز جایگاه مهمی دارد. پیش از شب عاشورا که سپاه عمر سعد به طرف خیمه گاه امام می تازند، حضرت برادرش عباس را می فرستد تا با آنان گفتگو کند و شب را مهلت بخواهد تا به نماز و عبادت بگذرانند. در همان وقت نیز حبیب بن مظاهر به سپاه دشمن خطاب کرد که چرا با گروهی می جنگید که سحر خیزان و شب زنده داران و اهل عبادتند؟23
به گفته مورخان همه یاران امام شب را به نماز مشغول بودند. ظهر عاشورا نیز، ابوثمامه صائدی، وقت نماز را به یاد حضرت آورد. حضرت نیز او را دعا کرد که: خداوند تو را از نمازگزاران ذاکر قرار دهد. آنگاه به اتفاق جماعتی به نماز ایستادند و نماز خوف خواندند.
سعید بن عبدالله نیز از یاران او بود که هنگام نماز، جلوی امام ایستاد و بدن خویش را سپر تیرهای بلا ساخت و با پایان یافتن نماز امام، او بر زمین افتاد و شهید نماز گشت.24 امام زین العابدین را که اهل سجده بود و آثار آن بر پیشانیش ظاهر بود "ذی الثفنات" می گفتند.25 افراد زیادی در طول تاریخ به پیشوایان معصوم علیهم السلام که سیاستمدار و رهبر بندگان و ارکان و استوانه های بلادند و اگر نبودند زمین اهلش را به کام خود فرو می برد"26 اقتدا کرده و سجده های طولانی داشتند، از جمله: فضل بن شاذان گوید: داخل عراق شدم، شخصی را دیدم که دوستش را مورد سرزنش قرار داده و به او می گوید: تو مردی عائله مندی و ناچار می بایست برای آنها کسبی داشته باشی، من می ترسم که سجده طولانی تو، به چشمانت آسیب برساند. چون سخن بر این منوال بسیار راند، دوستش در پاسخ گفت: سخن بسیار گفتی، وای بر تو، اگر چشم کسی به جهت سجده از دست می رفت ، باید چشم ابن ابی عمیر از دست برود، چه می گویی درباره مردی که بعد از نماز صبح به سجده شکر رفت و تا هنگام ظهر سر برنداشت؟ البته هرگز نباید از آنچه در این باره ذکر شد یا می شود، شگفت زده شد، زیرا عاشق از مناجات با معشوق لذت می برد و نزدیک ترین حال وصل همان سجده است، سجده ای که تجلی گاه فروتنی و مستلزم ترقی و رسیدن به محبوب واقعی است.27 نسل حاضر ما از امام خمینی (ره) بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، نیز در خصوص پایبندی به نماز تا پایان عمر شریفش درس می آموزد و آن را الگوی خود قرار می دهد. یکی از نزدیکان امام گوید: امام خمینی در یکی از روزهای آخر عمر خود می خواست بخوابد، به من گفت: اگر خوابیدم، اول وقت نماز بیدارم کن. گفتم: چشم. اول وقت نماز شد و امام خوابیده بود و حیفم آمد که او را صدا بزنم، زیرا عمل جراحی کرده و سرم به دست او بود، گفتم ایشان را صدا نمی زنم، چند دقیقه ای از اذان گذشت که امام چشمهای خود را باز کرد و گفت: وقت نماز شده است؟ گفتم: بله... فرمود: چرا صدایم نزدی؟ گفتم: ده دقیقه بیشتر نگذشته است. فرمود: مگر به شما نگفتم (مرا صدا بزنید؟) سپس فرزندش را صدا زد که: احمد بیا! و فرمود: ناراحتم، از اول عمرم تا به حال نمازم را اول وقت خوانده ام، چرا الآن که پایم لب گور است ده دقیقه به تاخیر افتاد؟28 جوانان و دانشجویان ما که خاطره جانفشانی ها و عبادات و نمازها و توسلات رزمندگان اسلام و شهیدان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران را یا شنیده، یا دیده و یا مطالعه نموده و یا مطالعه خواهند نمود، می توانند آن نمونه ها را به عنوان الگوهای موفق نمازگزار برای خود قرار داده و اسباب سعادتمندی خود را مهیا نمایند.
5. ارائه و ترسیم جایگاه مهم نماز در قرآن و تبیین و تفهیم آن به دانشجویان [آثار نماز]
هنگامی که انسان از دستورات الهی مطلع باشد و بداند که فرامین حضرت حق چیست و یا به عبارتی ملاک های سعادتمندی و رستگاری و شایستگی یافتن در محضر حق تعالی کدام است و در صدد تفهیم دستورات خداوند باشد، مطمئناً پای بند به آن دستورات نیز می شود. یکی از فرامین مهم پروردگار متعال، امر به نماز است. اگر بتوانیم آیات نوربخش الهی را برای جوانان و دانشجویان به زبان ساده و رسا تفسیر نمائیم، قطعاً موجبات علاقمندی به آن دستورات و فرامین را در ضمیر وجودی آنها فراهم نموده ایم. زیرا دستورات حضرت حق بر اساس فطرت خداجویی در نهاد انسانها قرار داده شد و فقط باید آن را شکوفا نماییم. در این صورت است که موفقیت ما نسبت به جذب دانشجویان به نماز بیشتر می شود و این یکی از راهکارهای اساسی است. در این باب توجه به برخی از آیات قرآن ضروری است. از جمله: "وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَ و الإِنسَ الا لِیَعْبُدُونِ؛29 خداوند می فرماید: من جن و انس را نیافریدم جز برای اینکه عبادتم کنند." (و از این راه تکامل یابند و به من نزدیک شوند).
هدف از آفرینش جن و انس آن است که آنان را در معرض پاداش نیک قرار دهیم و این به دست نمی آید مگر به وسیله انجام عبادت.30 پاداش کمالی است برای فعل خدا، نه برای فاعل فعل که خود خداست. پس عبادت غرض از خلقت انسان است و کمالی است که نصیب انسان می شود. پس هم عبادت غرض است و هم توابع عبادت که رحمت و مغفرت و غیره باشد.31
خداوند در خصوص نماز می فرماید: "وَ اسْتَعِینوا بِالصَبْرِ و الصَلوه32...؛ از صبر و نماز یاری جویید"
کلمه استعانت به معنای طلب کمک است، و این در وقتی صورت می گیرد که نیروی انسان به تنهائی نتواند مساله ای مهم و یا حادثه ای را که پیش آمده بر وفق مصلحت خود بر طرف سازد، و اینکه فرموده: از صبر و نماز برای مهمات و حوادث خود کمک بگیرید، برای این است که در حقیقت یاوری به جز خدای سبحان نیست، در مهمات یاور انسان مقاومت و خویشتن داری آدمی است، به اینکه استقامت به خرج داده، ارتباط خود را با خدا وصل نموده، از صمیم دل متوجه او شود و به سوی او روی آورد، و این همان صبر و نماز است و این دو بهترین وسیله برای پیروزی است. چون صبر هر بلا و یا حادثه عظیمی را کوچک و ناچیز می کند، و نماز که اقبال به خدا و التجا به او است، روح ایمان را زنده می سازد.، و به آدمی می فهماند که به جایی تکیه دارد که انهدام پذیر نیست، و به سببی دست زده که که پاره شدنی نیست.33
و باز حضرت حق فرمود: "یا اَیُها الَْذینَ ءَامنُوا استعینُواْ بالصَبرِ وَ الصَلَوهِ اِنَ اللهَ مَعَ الصَابِرینَ34؛ ای افرادی که ایمان آورده اید! از صبر (استقامت) و نماز کمک بگیرید! (زیرا) خداوند با صابران است."
این آیه از یک سو ارجمندی و ارزش ایمان و مؤمن را نزد خداوند بیان می دارد و از سوی دیگر بیانگر لزوم استعانت مؤمنان از صبر و نماز است و از سوی سوم می گوید نماز و صبر، یاور مومنان است و از سوی چهارم بیان می دارد که خداوند با صبرپیشگان است و از سوی دیگر ارزش و اهمیت صبر و نماز و جایگاه بلند صبرپیشگان را در بر دارد.35 این آیه دارای این پیام و نکات است 1. اگرچه خداوند با هر کس و در هرجائی حضور دارد لکن همراهی خدا با صابران معنای خاصی دارد و آن لطف به محبت و یاری رسانی خداوند به صابران است. 2. نماز اهرم است بار نیست.36
و نیز فرمود: ".... فَاعبُدْهُ وَ اصطَبِرْ لِعِبادتِه37؛ خدا را بپرست، و درباره عبادت او صبور و شکیبا باش"
البته عبادت زحمت و مرارت دارد و بر خلاف هوای نفس است، باید انسان دشمن های خود که دنیا و هوای نفس و شیطان هستند را دور کند و کنار بگذارد و خود را برای بندگی و اطاعت و فرمان برداری پروردگار خود مهیا نماید.38
سپس خداوند متعال به فلسفه بزرگ نماز پرداخته می گوید: (ان الصلوه تنهی عن الفحشاء و المنکر)39 نماز انسان را از زشتی ها و منکرات باز می دارد" طبیعت نماز از آنجا که انسان را به یاد نیرومندترین عامل بازدارنده یعنی اعتقاد به مبدا و معاد می اندازد.
دارای اثر بازدارندگی از فحشاء و منکر است. منتها هر نمازی به همان اندازه که از شرایط کمال و روح عبادت برخوردار است، نهی از فحشا و منکر می کند، گاه نهی کلی و جامع و گاه نهی جزئی و محدود. ممکن نیست کسی نماز بخواند و هیچ گونه اثری نداشته باشد. هر چند نمازش صوری باشد و هر چند آلوده گناه باشد، البته این گونه نماز تاثیرش کم است، این گونه افراد! اگر همان نماز را نمی خواندند از این هم آلوده تر بودند. نهی از فحشا و منکر سلسله مراتب و درجات زیادی دارد و هر نمازی به نسبت رعایت شرایط دارای بعضی از این درجات است.40
نماز، مهمترین توصیه انبیای الهی و بزرگان حکمت بوده، به نحوی که حضرت لقمان به فرزندش فرمود: یا بُنَیَ اَقِمِ الصَلوه.41 "پسرم ! نماز را بر پادار" در جای دیگر خداوند می فرماید: "... فَاعْبُدْنی و اَقِمِ الصَلوهَ لِذِکْری42؛ مرا بپرست و نماز را برای یاد من بپادار"